واژه های«نوظهور»دیروز و امروز تالش!


واژه های«نوظهور»دیروز و امروز تالش!

عزیزی زحمت کشیده دو نسخه از جریده محلی را به آدرس ... برای مان پُست کرده و در جدیدترین شماره ی پیش رو که تاریخ تیرماه 92 را در پیشانی خود دارد ، در یکی از صفحات نسخه ی جدید، دبیر محترم در کنار یادداشت های پراکنده یی که در قالب «یادداشت های سردبیر» گنجانده ، در بین چند سوژه ی پیرامونی ، فصل بلندی را نیز به «سیاست های ارمنستان» و «رادیو»یی که امروز به نام «تالشستونی صدو» بر سر زبان هاست اختصاص داده است .

یادداشت مذکور با حاشیه های مخلتف و قابل بحثی عجین شده است و در طبقه بندی از پیش ذهنیاتی که برای این سوژه ها انتخاب شده ، گاه «مخالفان موافق » گاه «موافقان مخالف» و با در هم تنیدن این واژه ها خواسته هم صاحبخانه را راضی نگهدارد هم مهمان ناخوانده را، و تناقضات بی شماری از جمله آمارو ارقامی که به رادیو «تالشستونی صدو» مرتبط است ، در زیر خواهدآمد.  و در پراکنش از واژه هایی که بعضن به دل می نشینند و برخی نیز آنچنان آزار دهنده اند که دل هر خواننده ی آگاه به تالش را می گزد، بنگرید:«تغییر نام تالش فعلی به تالشستون(تالشستان) توسط دولت ارمنستان در برنامه فوق ... واژه ای نوظهور و به نظرم جعلی برای سرزمین ماست . که از کمتر از یک دهه پیش توسط برخی از جوانان و اهل قلم ایران و گاه برخی مطبوعات منطقه تالش بر سر زبان ها افتاده است و اینک دولت ارمنستان از فرصت(!)به نفع خود استفاده کرده و...».

این جملات در سطور جریده یی خوش نمایی می کند که خودمان را نیز در حیرت واداشته است و به صورت پلکانی بخش هایی از آن را در زیر خواهیم آورد.اما در حال حاضر آن جفایی که به نام «جوان تالش» به جوانان تالش شده است که در نوع خود غیر قابل بخشش است و جریده یی که قبلن خود یکی از مروجان همان واژه های «نوظهور»ی بود که امروز با برچسب «مطبوعات منطقه تالش» خود را مبرا از عیب دانسته است!

فعلن این موضوع نشریه را در داخل پرانتزی گذاشته و می پردازیم به شناسه ی آن جریده که «مشاور تاریخی و مقالات پژوهشی »اش خود یکی از آن لیدرهایی است که به مدد دوستان دیروزش ـ که امروز در اروپا پراکنده اند و نیمی زندانی ، نیمی پناهنده ی کشورهای دیگر ، با سایت هایی بروز می شوند و داده های آنها ر ا این شخص در سایت شخصی اش ترجمه و در اختیار جوانان مظلوم تالش قرار می دهدکه خود این سردبیر جوان نیز یکی از آنهاست. غافل از اینکه در همین شماره ی جدید و در خبرهای فرهنگی هنری اش منبع خبرش ، سایت همین جناب «مشاورتاریخی و مقالات پژوهشی »است ، که قبلن آرشیوش به همراه کتاب هایی را که تاکنون در معرفی از تالش شمالی و جنوبی بوده ، بصورت یک منبع در اختیار این جوانان قرار گرفته است. هم چنین میزبان شدن مهمانان آنسوی مرزی ها که این «واژه های نوظهور» را با خود به ایران حمل می کردند ، تحویل پیران سن و سال گذشته می دادند که NGOیی نیر در اختیار داشتند  و با بدرقه نمودن «دانشمندان تالش شمالی»ـ که امروز در بلاروس «واژه های نوظهور» در لفاظی منطقه ای را به کشور تبدیل می نماید و جوان تالش از پشت صحنه ی آن اطلاعات کافی و وافی ندارد. یا دارد به گونه یی آرمانی و تاریخ مصرف داری که امروز هزینه اش را تنها همان جوان دارد می پردازد.

اگرخاطرمان مانده باشد، جوانی کتابی را به «نشر ایلیا» می سپارد و آن انتشاراتی نیز با همان طرح و نام معرفی شده آن را چاپ ـ و در سطح گیلان توزیع می نماید و آن دفتر و دهها نمونه ی دیگر از قبیل شعر ، مقاله ، پژوهش و... با واژه هایی «نوظهور» از جمله ی آنها «تالش بزرگ» ، « تالشستون»، « تالشستان» و... در دسترس عموم قرار گرفت . جالب تر از همه شخص «مشاور تاریخی و مقالات پژوهشی » جریده چه زود فراموش کرده است که یک دهه ی قبل اگر جوانانی از این نام واژه های ابزاری برای کتابش برگزیده ، امروز چرا باید با «واژه های نوظهور» نچسبنده بدرقه و به آنان دهن کجی شود ؟و آن «نخبه» ی تاریخ و پژوهش ، آیا امروز متوجه شده که آن «واژه های نوظهور»پاک و مقدس دیروز « زیانش دهها بار بیشتر از نفعی است که فعالیت هایی چون کنفرانس های علمی و رادیوو... می توانند برایشان داشته باشد»؟.

ناگفته نماند این شخص مشاور دهنده ی تاریخی ، خود از دولت ارمنستان «مدال درجه دو علمی » دریافت نموده است . به چه نیتی؟که خود ایشان باید در قبال نوشتارش «مسئولیت پذیر» باشد. باز جای سؤال است این نوشتاربحث انگیزی که در قالب «یادداشت های سردبیر» جای گرفته با مشاوره گرفتن از این شخص بوده یانه ؟ ـ که جوانان تالش تشنه ی پاسخ اند!خصوصن اینکه سرکرده تالشان آنسوی مرز ساکن سوئد ، حاضراست بخاطر زنده ماندن نامش در فضای مجازی از جمله سایت شخصی جناب مشاور تاریخی  از دشمن کشورش که ارمنستان باشد حمایت نماید!خود همین سرکرده قبلن با جریده یی مصاحبه نموده که امروز آن جریده معتقد است :«اگر دولت ارمنستان فقط توجه اش به تالشان با ابعاد مختلف علمی و فرهنگی باشد بهتر از توجه آن دولت به ابعاد سیاسی » است که به همین جناب مشاور تاریخی در قالب علمی و فرهنگی مدال هم می دهد. بی آنکه علی اکرم ، نیمچه الفبایی از سیاست تاریخ مصرف داری در ذهن داشته باشد ، که امروز «مرکز مدنیت باکو » او رانیز به رسمیت نشناخته است .

اگر چه همت اُف خود هویت اش تالش بود و این شخص غیر تالش اینگونه بی محابا  جوانان را سپر بلای مقاصد سیاسی خود می نماید که اگر مختصر وقتی درسایت شخصی اش صرف شود ، حقانیت این جوانان دلسوز و عاشقی که در گذشته نیز در پروژه «استان تالش» بر آنها جفا شد ، آشکار می شود. که امید واریم جوانان غیرت مند تالش سکوت چند ساله را شکسته خود به تحلیل این قضایا بپردازند.

دوباره در اینجا پرانتزرا می گشاییم و می پردازیم به نکته ی دیگری که حایز اهمیت است جسارت سر دبیر جوان جریده است که گذشته از دور نگهداشتن اصل مدیریت دهنده ، این «واژه های نوظهور» ، نکاتی را نیز بکار برده که در جای خود قابل ارزش است که جای تقدیر و تشکر ویژه دارد . منجمله:«دولت ارمنستان با این کار طی القای این فکر و اندیشه است که با این رادیو در پی جدا کردن تالشان ایران و آذربایجان از دولت شان و یکی کردن آنها در قالب یک دولت جدا به نام تالشستان است » . باید یک ماشاالله گفت. حقیقتن اگر این سردبیر جوان ورای این مسایل ، مشاوری سرتر در کنارخود داشته باشد با این قلم روان و شیوایی که دارد می تواند مؤثر تر از گذشته برای تالش باشد .اما چرا با داشتن چنین قلم روان گاهی به دام تناقض گویی می افتد که باید آنرا به شک و تردید نگریست. نمونه ی بارز آن آمارو ارقامی ست که در بالا اشاره شد در خصوص 60برنامه یی که رادیوی تالشی ارمنستان داشته نشان از اشراف کامل از قضایاست ، ولی چرا در قبال افشای حضور برخی از ایرانیان در آن رادیو کوتاهی نموده و نوشته است :« اطلاع دقیق نداریم»جای ابهام است. مگر می شود 60 برنامه و گزارش رادیویی آنهم به زبان تالشی را بدانی ولی تُن صدای اشخاص آن را نشناسی؟!آیا این توهین به شعور خواننده نیست؟حال جوانان تالش و فعالان فرهنگی و نخبگان تالش در جای خویش محفوظ  و همچنین  پژوهشگران برجسته اقوامی که گاهن ناخواسته از آنها بهره ابزاری برده می شود .بی آنکه بدانند با بهره گرفتن از نام استاد بهرام امیر احمدیانی که مقاله ی فهرست وار این عزیز ، بارها و بارها نظیر آن با ادبیات مختلف در جراید و سایت ها چاپ شده است، می توانند بهترین سود را به نفع نشریه شان ببرند.گمان می کنیم مشاوره دهنده تاریخی جریده خواسته با قرار دادن مقاله ی ایشان در حواشی یادداشت مورد نظر سر دبیر، اصل موضوع را در تالش بصورت کاغذ ابرو باد جلوه دهد.

 سؤال است چرا در چنین بُرهه ی زمانی از تجربه و دانش سیاسی این کارشناس مسایل قفقاز به سبک مقاله ی مدیر گیله وا استفاده نمی شود که در شماره 123 در یادداشتی تحت نام « زبانم لال ، چشمم کور، گوشم كر» که بسیار هم مورد توجه اهل فن منطقه قرار گرفته ـ از جریده خود استفاده نمی کنند؟ و مطمئنن قادر خواهد بود با همان سبک و سیاق و ادبیات ، مسایل منطقه ی قفقاز از جمله رادیوی ارمنستان که بخشی از آن است را به نقد بکشاند؟ به نظر می رسد با این روند به همین بزرگوار نیز به نوعی جفا شده است و لابد این کارشناس محترم هشدارهای مدیر گیله وا را خوانده است و از چند و چون منطقه با خبراند . یا در فضای مجازی سرچ نموده که بیانیه ی « جنگ با ارامنه جنگ ما نیست» که توسط چند جوان ساکن بلاروس از جمله جوانی از تالش که حتا رادیوی برون مرزی تالش را هزینه نام خود ساخته بودو آن مشاور دهنده ی تاریخی جریده عوض این که  جوانان را مدیریت و آنها را ارشاد نماید و بجای نیمچه تذکر به صدای و سیمای مرکز گیلان ، مسئولین رادیوی ارمنستان را با واژه گانی چون استاد و پرو فسوربدرقه نموده است که در سایت شخصی اش قابل ملاحظه می باشد.

با همه ی این تفاصیل« باید گفت نمی توان به [جریده یی که مشاور دهنده تاریخی و مقالات پژوهشی اش چنین شخصی باشد ] اعتماد داشت که در نهایت به زیان تالشان تمام خواهد شد».


آخرین نظرات ثبت شده برای این مطلب را در زیر می بینید:

برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:

بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .

شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: